ريشه يابي جريان انحرافي
در اسفند 1299 كودتايي با همكاري سيد ضاء و رضا خان ميرپنج عليه قاجار رخ داد پنج سال بعد بسال 1304 مجلس موسسان تشكيل و رضا خان ميرپنج به شاهي رسيد .
اما آيا اين قزاق بيسوادِ بي ريشه توان و درايت چنين كار بزرگي را داشت؟
يا او و سيد ضياء مهره هاي صفحه شطرنج قدرت بريتانيا بودند كه مردي باهوش و شيطاني بازيش مي داد ؟
در عهد ناصري ( دوره حكومت ناصر الدين شاه قاجار ) شخصي جوان ازهند وارد ايران شد .
او از زرتشتيان پارسي تبار ساكنِ بمبئيِ هندوستان در زمان استعمار بريتانيا بود . طبيعتا او شهروند بريتانيا محسوب ميشد.
پدر و پدر بزرگش در روزنامه رويترز خبرنگار بودند براي همين نام خانوادگيشان ريپورتر شد .
واژه "جي" هم به معناي سرور و آقا است . چون اين خاندان از طبقه برهمن ( بالاترين طبقه در نظام كاستي و طبقاتي هند و از اشراف هند ) بودند .
پدرش ، پدر بزرگش و هم خودش ( و بعدها پسرش شاپور جي ريپورتر ) همگي بلا استثنا عضو سازمان اطلاعاتي بريتانيا بودند و با خاندان روچيلد ارتباط نزديك در حد خانوادگي داشتند .
روچييلد ها بزرگترين خاندان يهودي جهان هستند كه در بنيان گذاري اسرائيل مهمترين نقش را داشتند آنها با پرداخت رشوه و قول حمايت سياسي از بالفور،او را به ايجاد اسرائيل ترغيب كردند و بالفور بيانيه مشهور خود مبني بر ايجاد دولت مستقل يهودي در فلسطين را قرائت كرده و پروژه ايجاد اسرائيل وارد فاز اجرايي شد .
اردشير جي ريپورتر همان طراح كودتاي اسفند 1299 است . عضو ارشد اينتليجنس سرويس بريتانيا كه با درجه شواليه گري ( سرتيپي ) و اخذ مدال و درجه سر ملكه انگليس بازنشته شد .
بعد از ورود به ايران در دوره ناصري با توطئه اي رهبر زرتشتيان ايران را مسموم كرد و با ثروت و نفوذي كه داشت و حمايت بريتانيا و زرتشتيان هند به رياست زرتشتيان ايران رسيد و به عنوان نماينده زرتشتيان همراه هداياي ويژه به كاخ ناصر الدين شاه وارد شد
اجدادش كه از شاهزادگان ساساني بودند صدها سال پيش با خفت از پادشاهي ايران كنار گذاشته شده بودند و حسرت پادشاهي و كاخ نشيني ، حسرتي هزار ساله بود براي اردشير جي ريپورتر .
او اكنون دوباره به دربار و مقر پادشاهي نزديك شده بود .
ريپورتر در كنار سالها مطالعه و تحقيق در ايران به همراه شبه روشنفكران غربگرا و ديگر جاسوسان بريتانيا لژهاي فراماسونري را پايه گذاري نمود .
دهها سال گذشت و دوره احمد شاه رسيد .
احمد شاه حاضر نشد قرار داد 1919 را امضا كند قرار داد تحت الحمايه شدن ايران زير چتر بريتانيا .
بااين قرار داد ايران شبه مستعمره بريتانيا ميشد و مداخلات بريتانيا در ايران كاملا وجه قانوني و حقوقي پيدا مي كرد و تبديل به حقي براي اين كشور مي شد و ديگر مداخله شمرده نمي شد .
ممانعت از امضاي قرار داد توسط احمد شاه كه بزرگترين خدمت اين شاه جوان به ايران بود ،جلوي مستعمره شدن ايران را گرفت اما پادشاهي اش را بر باد داد.
پروژه ايجاد حكومت بريتانيايي و سرسپرده به رهبري ريپورتر كليدخورد .
ريپورتر شخصا سالها به آموزش رضا شاه پرداخت ( در وصيت نامه اش كه ازطرف وزارت امور خارجه ايران و وزارت خارجه بريتانيا بعد از پنجاه سال منتشر شد ، صراحتا به اين مساله اشاره كرده است ). خودش در جايي ديگر ( پس از تحكيم قدرت رضا خان بعنوان پادشاه ) كه با او به مشكل خورده بود، صراحتا مي گويد: من چهار سال به اين الاغ در چادر قزاقها درس داده ام و آموزشش دادم حالا براي من شاخ و شانه مي كشد؟!
نهايتا كودتاي اسفند 1299 اجرا و روند تاريخ ايران تغيير ميكند قاجاريه اسلامگراكناررفتند و پهلوي به قدرت رسانده شد با افكار باستان گرايانه و پان فارسيستي و اسلام ستيزانه .
سالها بعد بسال 1332 كه مصدق عملا محمد رضا شاه را كنار گذاشته بود كودتاي ديگري رخ داد.
هدايت كننده و رهبر كودتا كه بود ؟ شاپور جي ريپورتر پسر اردشير جي ريپورتر
پدر و پسر در جريان دو كودتا حاكمت پدر و پسري ديگر را تثبيت كردند تا پارادوكس پارسگرايي - غربگرايي تداوم يابد.
جرياني به ظاهر ميهن دوست و در اصل ميهن فروش ، اجنبي پرست و انحرافي .
جرياني كه از سوي ريپورتر ها اين زرتشتيان پارسي تبار هندي-بريتانيايي و دهها نخبه زرتشتي پارسي تبار ساكن هند و بمبئي (كه همگي هم تبعه بريتانيا بودند) ، طي يك سده مسير تاريخ ايران را به انحراف كشاند.
جريانيكه سياست يكدست سازي ايران ازطريق نابودي هويتي تركان ،اعراب و ديگر ايرانيان غير فارس را تئوريزه و اجرا نمود.
تا اينكه با انقلاب 57 موقتا محدود شد و سعي كرد چراغ خاموش حركت كند .
اما كاملا حذف نشد . افرادي از هر سه جناح راست و چپ و اپوزيسيونِ ملي گرا دراين جريان حضور داشتند و فعاليت مي كردند شيخ الاسلامي ، بنياد و خاندان محمود افشار ،سازگارا ، نوري زاده و نهضت آزادي از اپوزيسيون داخل و خارج بطور مستقيم در اين جريان فكري سهيم بودند .
جلائي پور و خاتمي از اصلاح طلبان و حداد عادل و دكتر ولايتي از جناح اصولگرا نيز ازنظر فكري با جريان نزديك بودند .
امروز اسفنديار رحيم مشاعي هدايت جريان انحرافي در داخل را با سوء استفاده از روابط فاميلي خود بعهده گرفته است . توجه به مراسمها و آئين هاي مورد توجه مشاعي و گروهش و تلاش براي احياي سنن باستاني كه در دور دوم رياست جمهوري احمدي نژاد آغاز شد نشانگر ساختار فكري آنهاست .
اسلام زدايي آغازشده تا جايي كه مشايي مي گويد دوره اسلامگرايي گذشته همچنانكه دوره استفاده از اسب و قاطر گذشته .
فعالين اين جريان در دوره دوم رياست جمهوري احمدي نژاد نه تنها پروژه عبور از رهبر و روحانيت كه پروژه عبور از اسلام و جايگزيني آن با پان فارسيسم را كليد زدند .
اسفنديار رحيم مشاعي از طرف زرتشتيان پارسي تبار هند ساپورت ميشود همچنانكه اردشير جي ريپورتر ميشد وگر نه خنده دار است اگر بگويند كه ميرود مرتاض ببيند.
كودتاي آن زمان عليه قاجار بود و اين زمان عليه جمهوري اسلامي .
مشايي ، ريپورتر دوره معاصر است و تلاش مي كند احمدي نژاد را به زعم خود به رضا خان عصر نو تبديل كند.
پس ساده انگارانه است اگر فكر كنيم جريان انحرافي كه اين همه سر و صدا كرده ،به چهارتا مرتاض و جادوگر و رمال و جن گير خلاصه شود
نوشته شده توسط شامان |
لينک ثابت
|پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:احمدي نژاد , اسفنديار رحيم مشايي , ايران , پان فارسيسم , زرتشت , اردشير جيريپورتر , اينتلينجنس سرويس ,بريتانيا , اسرائيل , يهود , روچيلد , مشايي , جاسوس , كودتا , كودتاي 28 مرداد , كودتاي اسفند 1299 , رضا خان , ناصرالدين شاه , قاجار , ساسانيان , هند , بمبئي , پارسي تبار ,ايرانيزه كردن , اسلام زدايي , عبور ازاسلام , رهبري , روحانيت ,|